محمدمحمد، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 17 روز سن داره

بره کوچول

محرم 92

پنج شنبه 23 آبان 92 روز عاشورا بود و دهبید بودیم که بابا و من تصمیم گرفتیم به عمو حامد که تو تعزیه بازی میکرد بگیم که اجازه بده تو تعزیشون نقش علی اصغرو بازی کنی ، عمو هم قبول کرد . من رفتم تو خیمه که اگر گریه کردی آرومت کنم و بابا هادی هم قرار شد ازت فیلم بگیره. قربونت برم با اینکه 33 روزت بودخیلی خوب بازی کردی به موقع گریه کردی و به موقع هم تو تعزیه خواب افتادی. فقط بابا از بس استرس داشت موقع تیر زدن دوربینش پرش کرده و صحنه رو از دست دادیم. عزیزم تموم لباسای تنت روز تعزیه رو برات نگه میدارم تا برای همیشه بشه برکت خونمون. ...
30 ارديبهشت 1393

اولین برف شادی

مادرکم..ببین برف است،پر تلالو ترین نعمت خدا.در سپیدترینه فصل ها ارزو دارم ،امید مادر،همچون این ادمک برفی همیشه لبانت سرخ و خندان،سیاهی دیدگانت پر از برق مهربانی و همیشه ساده،دوست داشتنی باشی و بیاموز در سردترین روزها هنوز میتوان گرم و شاد بود.مادرکم مبارکت باد دیدن درخشان ترین بلورهای اسمان ...
30 ارديبهشت 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به بره کوچول می باشد